جدول جو
جدول جو

معنی گران سنج - جستجوی لغت در جدول جو

گران سنج
وزین، سنگین، گران قیمت، برای مثال چو شاه آن متاع گران سنج دید / چو دریا یکی دشت پرگنج دید (نظامی۵ - ۸۰۲)
تصویری از گران سنج
تصویر گران سنج
فرهنگ فارسی عمید
گران سنج
سنگین وزین: چو شاه آن متاع گران سنج دید چو دریا یکی دشت پر گنج دید. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گران سنگ
تصویر گران سنگ
سنگین، ثقیل، باوقار، موقر، قانع، بردبار، خوب، قیمتی
فرهنگ فارسی عمید
سنگین وزین ثقیل: عمودی گران سنگ در پیش کوهه زین فرو برده، با وقار با تمکین و قور مقابل سبکسار: از او شخصی فرو افتد گران سنگ زبیم جان زند در کنگره چنگ. (نظامی)، با شکوه سرفراز، قانع خرسند، قیمتی ثمین پربها مقابل سبک سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران سنگ
تصویر گران سنگ
((~. سَ))
وزین، سنگین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درون سنج
تصویر درون سنج
عاقل و زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی است که برای اندازه گیری مقدار بارانی که در یک محل و زمان معین فرود آمده است بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران سیر
تصویر گران سیر
آنکه کند حرکت کند، کندرو، برای مثال دو سنگ است بالا و زیر آسیا را / گران سیر زیر و سبک رو به بالا (خاقانی - ۸۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرمی سنج
تصویر گرمی سنج
آلتی که برای تعیین مقدار حرارت یک جسم بکار می رود
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه کند حرکت کند دیررو دیر جنب مقابل سبک سیر: دو سنگ است بالا و زیر آسیا را گران سیر زیر و سبک سیر بالا. (خاقانی)، دیر نفوذ کننده بطی التاثیر: کوشش جان برنیاید با گرانیهای جسم آب در آهن گران سیر است چون آهن در آب. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
سنگینی ثقل: دید چیزی بگران سنگی چون با هوی کرد... (سوزنی)، وقار تمکین مقابل سبکساری: و اگر از گران سنگی و آهستگی نکوهیده گردی دوست تر دارم که از سبکساری و شتابزدگی ستوده گردی، شکوه سرفرازی، قناعت خرسندی، گرانقیمتی پر بهایی: تنگدل شدن جهان از ان تنگی یافت نان عزت گران سنگی. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران سری
تصویر گران سری
تکبر غرور، صاحب سپاه انبوه بودن سپهسالار، مستی و مخموری، خشم غضب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران سنگی
تصویر گران سنگی
((سَ))
سنگینی، وقار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باران سنج
تصویر باران سنج
بارش سنج، ظرف استوانه ای شکل مدرجی که برای تعیین مقدار و ارتفاع ریزش باران به کار می رود، باران سنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گران سر
تصویر گران سر
متکبر، خودخواه، خودسر، مغرور، مست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاه سنج
تصویر گاه سنج
آلت اندازه گیری زمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرانسنگ
تصویر گرانسنگ
وزین، سنگین، ثقیل
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه خود را برتر از دیگران داند متکبر مغرور: اگر خسیسی برمن گران سر است رواست که او زمین کثیف است و من سما سنا. (خاقانی)، صاحب سپاه انبوه سپهسالار، مست و مخمور: در قصب سه دامنی آستیی دو برفشان پای طرب سبک برآرا زچه زنی گرانسری. (خاقانی)، خشمگین غضبناک
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه جسمی گران دارد گران تن، وزین سنگین، کسی که گرانیی در جسم او بر اثر بیماری پدید آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران سر
تصویر گران سر
((~. سَ))
متکبر، خود خواه، گران مغز
فرهنگ فارسی معین